۵ شهریور ۱۳۹۰

هم قبیله

امروز دو سرباز از شاگرد میوه فروش قیمت انجیر را پرسیدند و شنیدند کیلوی 2000 تومن

هر دو به انجیرها خیره شدند وچیزی نگفتند

شاگرد میوه فروش یکی از ظرفها را جلوی سربازگرفت و گفت

یکیش را امتحان کنین نخریدی هم نخریدی

سربازها با شرم انجیر برداشتند و شاگرد میوه فروش زیر چشمی به صاحبش نگاه می کرد


۶ نظر:

رهگذر گفت...

عنوان پست ...

دارا گفت...

خاکِ خوب

ارماییل گفت...

بوی غریبی

xatoun گفت...

آخی، چه کار قشنگی

sherry گفت...

چه انسان بزرگواریست این شاگرد میوه فروشی

ناشناس گفت...

:(((

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...