رفتم دم در . دیدم صابخونه ام یه شیشه گنده بریده گرفته دستش که بیاره بندازه رو کابینت اشپزخونه
منم درو باز کردم بیاد تو
حالا دقیقا نمی دونم از قیافه من با لباس حوله ای و روسری و پای لخت وحشتزده شده بود
یا اون منظره که در پست پایینی توصیف کرده بودم
.
.
.
البته به اون صحنه قبلی بنا به قدرت تخیل خودتون یه قطعاتی از لباس و مقادیری اسباب لهو و لعب هم اضافه کنی
۱ نظر:
من خودم الان تازه دوتا فیلم وحشتناک دیدم، اون صحنه پایینی رو که مجسم میکنم کم نداره ازونا، یه خری چیزی با خودت ببر وقتی میری خرید
ارسال یک نظر