خانم گوشواره فروش توی مترو می گفت : به دلیل تغییر شغل حراج کردم
پرسیدم: و شغل جدیدتون ؟
با احساس بامزه ای از تاثر و همدردی گفت:
خانم مردم گرسنه ان ...می خوام دونات بفروشم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۲ نظر:
خودایی دمش گرم دیگه.
خیلی بامزه بود...نمیدونم چرا یاد اون قصه معروف مربوط به ماری آنتوانت افتادم با این مضمون که وقتی علت سر و صدای انقلابیون بیرون کاخ رو شنید و بهش گفتن مردم نون ندارن بخورن ، برگشت گفت خوب شیرینی بخورن !
ارسال یک نظر