۲۴ فروردین ۱۳۹۱

باز هم این بهار دیوانه ساز

بهار شده و من دلم یه تراس می خواد
یه تراس با یه صندلی راحتی و میز گرد کوچولو
که عصرا برم اونجا زیر آفتاب بشینم و نون و پنیر و سبزی با چایی شیرین بخورم و به درختهای روبرو نگاه کنم
اونقدر نگاه کنم که شب بشه و سردم بشه و بیام تو خونه و چراغها را روشن کنم



۳ نظر:

Pardis گفت...

واقعا که گل گفتی....آن تراس ترجیحا یک منظره خوشکل هم داشته باشه و از همه مهمتر اینکه وقتی اونجا نشستی نگران بقیه کارهات نباشی.
بهار خوبی داشته باشی

نسیم صبا گفت...

آخ که من پارسال چه شبایی رو تا سحر اینجوری گذروندم
سیگار و چای و دکلمه های حسین پناهی (الان ترک کردم...)

ناشناس گفت...

That's exactly what I am ding while reading your weblog!

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...