با یکی از کلاسهایم خیلی حال می کنم
دانشجویان سرحال و شوخی دارد و پسری که حقیقتا خنده مرا در می آورد
نشد که من یک عکس از یک حجاری یا مجسمه نگذارم و او شباهتی حقیقی با کسی در آن پیدا نکند
یعنی کلا اون ته کلاس نشسته فقط ببینه این پادشاه آشور شبیه امام جمعه شهرشونه و یا اون رب النوع بارداری شکل یکی از استادها
و حقیقتا وقتی خوب به عکسه نگاه کنی همان شباهتی را می دیدی که او در نگاه اول می بیند
دیروز یه مجمسه از جیرفت نشون دادم و مطمئن بودم شکست می خوره چون مجسمه با شباهت سازی انسانی ساخته نشده بود
یه مدت سکوت کرده بعد می گه
لامصبا ایده شرک را ما دزدیده این والت دیسنی
۲ نظر:
1 cmnt
نمیدونم ولی اینقده حال میکنم با نوشته هات با خودت که انگاری صد ساله آشناییم شاید اثر هم استانی بودن باشه خاهر جان :)
الانه هم کلی خندیدم و دلم خاست سر کلاستون بودم منم
ارسال یک نظر