۳۱ تیر ۱۳۹۱

روز بیست و هشتم: دارالسلام نمای نزدیکتر

 
روز بعد در فروشگاه های بزرگ شهر چرخ زدیم و از قیمتهای بالای اجناس حیرت کردیم و منهم فقط چایی و قهوه و سس افریقایی خریدم. در فروشگاههای بزرگ مردم ثروتمند افریقایی را هم دیدیم و فهمیدم که دراینجا برای خرید یکدامن ساده مشکی باید 65000 شلینگ پرداخت. پولی چهار شب مهمانخانه ما و یا پول غذای یک هفته یک نفر!
در دارالسلام اتوبوس خط واحد نیست و تمامی ماشینها مینی بوس های چینی هستند که راننده و شاگرد راننده با لباسهای متحدالشکل داغون انبوه جمیعت را جابجا میکنند.
نام مقصد و مبدا روی اتوبوس نوشته شده است. قبل ازتوقف کامل شاگرد راننده پایین می پرد و مقصد را داد می زند و مسافران را داخل می ریزد و بعد از حرکت مینی بوس خودش بالا پریده و به مینی بوس در حال انفجار آویزان میشود و می روند.
خداییش سرعت خوبی دارند و مدام ماشین پشت سر ماشین میاید اما همچنان پیاده رو ها خاک آلود و شهر غبارزده .
بامزه شاگرد راننده با کوبیدن سکه ها در دستشش وحرکت در بین مسافران معلوم می کند که کرایه را بدهید. با یک دست هم این کار را میکند و کاغذی کوچک که یعنی بلیط است را به جای آن می دهد.
نشانه شناسی دیگری که دراین کشوردیدیم موچ کشیدن است. یکی دوبار اول کلی از رفتار بی ادبانه اش شان نسبت به توریست ها جا خوردم وبعد از مدتی متوجه شدم که این صدای فروشنده گان دوره گرد است به معنی : "نگاه کن به اجناس من "و یا "آب معدنی می خوای خانم؟"
و امروز متوجه شدم وقتی شاگرد راننده ایستگاه را داد می زند و مسافر موچ می کشد یعنی "نگه دار من پیاده می شم"
دوسشون دارم







۳ نظر:

خانم خونه دار گفت...

تو مالزی هم همینطوره:))

آهو گفت...

گیس طلا نازنین ، فوق العاده ای :*
مرسی از اینهمه لذت و شادی و تجربه ای که در سفر نامه ات به اشتراک گذاشتی.

آهو گفت...

گیس طلا نازنین ، فوق العاده ای :*
مرسی از اینهمه لذت و شادی و تجربه ای که در سفر نامه ات به اشتراک گذاشتی.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...