۱۰ آبان ۱۳۹۱

باب هفتم: اندر مزایای اتساع حدقه

ممن جزو آدمهای دیر هستم.
؛دیر خبردار می شوم؛ دیر شروع می کنم؛ دیر علاقمند می شوم
حتی یک لجبازی هم دارم در آن
همه فرندز می دیدند ،لاست می دیدند ،همه کافه پیانو می خواندند، همه کنسرت فلانی می رفتند
 و من نه
همیشه بعد از اینکه داستان فراموش می شود ، خیلی دیر شروع می کنم به دیدن، به رفتن، به خریدن
یکی از دلایلش هم حتما نژادم است دیگر(الان پان شیرازیها خونشان به جوش می آید:)
و دلیل دیگریک  لذت بدجنسانه  در آن زمانی است که به موجودات هیجان زده علاقمند بگویی: ندیدم, نرفتم, نخواندم
و از قیافه دمغ شان لذت ببری
خلاصه اینکه هیچوقت در عمرم" آپ تو دیت" نبودم  که البته حسن های این خصلت را اصلا انکار نمی کنم (اندر دلایل پیشرفت غرب و عقب ماندگی شرق و اینا)
اما این دیر بودن فقط یک حسن دارد
 که جوگیر نمی شوی
هیچوقت
در انزوای خودت بدون تاثیر از نیروی بیرونی با پدیده روبرو می شوی، ایراداتش را می بینی و خوبی هایش را  و می توانی انتخاب کنی که دوستش داشته باشی یا نداشته باشی
 
 
 

۱۳ نظر:

Pardis گفت...

گل گفتی گیسو جان. ی جورایی این خصلت شبیه منه! دوست ندارم چون همه یک کاری انجام میدن من هم همون کار رو انجام بدم، دوست دارم کاری انجام بدم که به نظرم درسته....تفریحی داشته باشم که واقعا خوب باشه... مثلا همه "facebook " دارن، من ندارم، اصلا دنبال مد نیستم... یا خیلی چیزهای دیگه که یا دیر انجام میدم یا اصلا به نظرم خوب نمیاد و نمیگیرم ...... ببین این نشون میده ما نژاد عاقل، مستقل و اندیشمندی هستیم :) زنده باد شیرازی! :D ;)

الا گفت...

بنده هم اعلام موجودیت میکنم و خوشحالم که بالاخره متعلق به یک گروه شدم!
گروه در حاشیه قدم زدن. که شدیدا به دنبال کشف ویا اختراع کیف های خودشان هستند. بدون هیچ ترسی از اینکه اوتیست نامیده شوم. البته پیشاپیش اعلام میکنم که من کمی اوتیست هستم.
فیس بوک ندارم. بعد از 25 سال خارج نشینی فرندز ندیدم همینطور خیلی از فیلمهای معروف که حتی اگر تلویزیون نشان میداده من خواب گرم و نرم را ترجیح داده ام.یا حوصله نداشته ام.
من فکر نمیکنم گیسو جان این ربطی به نزاد خاص داشته باشد. خوب کاراکتر اینطوریست.
فقط یک نکته شدیدا موجب حسادتم میشود . تا حد خشم. و اینکه کسی مسافرت دلپذیری در طبیعت رفته باشد و من همان موقع توی اتاق دربسته بوده باشم. مدام فکر میکنم روزها و ساعتهایی که در اتاق میگذرد جزو زندگی نیست.
من شیرازی نیستم!

سعید گفت...

حدقه ؟؟!؟

Pardis گفت...

نمیدونم در حاشیه بودن، آروم بودن و خود نمایی نکردن هم میتونه به این گروه مربوط باشه یا نه؟ (بقیه فکر میکنن ساکت یا خجالتی هستی) و اینکه کارهاتون در حاشیه انجام میشه و بقیه نمیبینن و نهایتا فکر میکنن کاری نکردین یا کمتر از آنچه زحمت کشیدی بها میگیری؟؟ منظورم بیشتر در زمینه های درسی و کاری هست... نمیدونم. من که اینجوری ام. زیاد کار میکنم ... اما خود نمایی و بزرگ نمایی نمیکنم. واسه همین در مقایسه با کارهای کوچیک بقیه اکثر اوقات کارهای من دیده نمیشه .. هر جا درس خوندم و کار کردم همینجور بوده، چه ایران چه اینجا... شاید هم این خصلت ربطی به این یکی نداشته باشه :د ؛) ؟؟؟

گیس طلا گفت...

پردیس جان
کلا این ویژگی برای زندگی شغلی اصلا خوب نیست
گفته باشم
:)

Pardis گفت...

کاملا درست میگی گیسو جان. ضررش رو دیدم بار ها... باید روی خودم کار کنم :D

الا گفت...

پردیس جان:
من تجربه در زمینه کاری و درسی دارم که بر خلاف کاراکتر واقعی ام عمل کردم. یعنی در حاشیه بودن را کنار گذاشتم.
این فقط در مواقعی اتفاق افتاده و حتی موفق بوده که موضوع واقعا برایم جالب بوده. یعنی فکر کردم آهان حالا صحنه مال منه.
و تونستم مدت کوتاهی بقول فرنگی ها مزه ستاره بودن را حس کنم. اما متاسفانه عمرش کوتاه بوده. و وقتیکه داستان میرسه به اونجا که بری تو تکرار کلیشه ها باز خیلی آرام یا کنار زده شدم یا خودم گرفتم دوباره در حاشیه نشستم. نه از روی ناامیدی بلکه دیگه نه حوصله داشتم نه ذوق.
اینها رو که گفتم منظورم اینه که تغییر رفتار خودم برام مشکل بوده.
حالا در فرنگ هی میگن باید استراتزیک فکر کنی در حین انجام یک پروزه. یا انجام وظیفه در پوزیشنی که داری یا چه میدونم هزار و یک داستان متدیک دیگه میگن. که تا حد زیادی منو در زمینه کاری یا در یک جمع متعادل کرده.اما بقول گیسو در زمینه انتخاب علائق و خوشیهای شخصی به زحمت بتونم مد یا ترندهای زمان را همراه بشم.

maahoor گفت...

ba in ousaaf, man ya diram ya zoud:D

ناشناس گفت...

سلام گیس طلا. من دیشب رسیدم ولی در واقع وبلاگتون رو از دیشب تا الان که ساعت باز 1 شبه بلعیدم! امروز مریض بودم و به بهانه مریضی تمام مدت با نوشته های شما مشغول تا نهایتا یک چیزی مجبورم کرد که بنویسم! گیس طلا مثل اینکه یک بار از خودت عکس گذاشتی و بعد برش داشتی! منم میخوام ببینمت! لطفا! میشه کاریش کرد؟

گیس طلا گفت...

بله ناشناس عزیز
منتظر 15 بهمن باش
ان روز عکس می گذارم و بر می دارم

Unknown گفت...

گیس طلا! گیس طلا من 11 بهمنم.
میگم چقد تو عشقی ها!:-D:-*<3

ناشناس گفت...

دقیقا مث من...جمعمون جمعها

مشیانه گفت...

دوباره سلام. 15 بهمن؟!!! الان چه ماهیه؟!!! من همیشه خدا توی تقویم گم بودم، الان هم که تقویمم میلادی شده دیگه بدتر! امیدی نیست که 15 بهمن یادم بمونه و اصلا وقتی 15 بهمن شد بدونم 15 بهمنه! به هر حال ممنون.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...