امشب تنها خانم متاهل مجلس ،مدت زمان زیادی از مهمانی را جلوی تلویزیون نشسته بود و سریال حریم سلطان نگاه می کرد و هیچ جوره تلویزیون را رها نمی کرد
بقیه به احترام او در سکوت به سقف یا به لیوانهایشان
خیره شده بودند اما پس از مدتی رها طاقت نیاورد و شیطنتهای خودش را شروع
کرد و بطری بازی راه انداخت
و در نتیجه آن اولی مجبور شد با باسنش بنویسد روی
زمین" بغبغان " و دومی که خجالتی ترین موجود جمع بود، مجبور شد با جواد
ترین آهنگ ممکن برقصد و بقیه هم به سئوالاتی فاجعه بار درباره اولین قرار
ملاقاتهای عاشقانه شان باید پاسخ می دادند بخصوص که یکی از مهمانها یک
روانشناس با تخصص سکس تراپی بود.
مجلس شاد و پر خنده شده بود و خانم هم که مدتها بود حریم سلطان را فراموش کرده بود و فعالانه در بازی ها شرکت میکرد
آخر مهمانی که شوهرش به دنبالش آمد خسته بود از خندیدن و به سختی دل می کند از جمع
و درحال خروج با هیجان به سئوال بطری پاسخ می داد که همسرش 5 دقیقه ای است یا 45 دقیقه ای
۸ نظر:
تابستان پارسال بود که یک سلسله بحث خیلی مدون و منظم یک ماهه بصورت معجزه اسایی شکل گرفت و از یک جایی به بعد بحث که بیشتر در قالب مشکلات ریشه ای اجتماعی جامعه ی ایرانی و خاصه طبقه ی متوسط بود - حرف به اینجا کشید که ما مشکل بزرگی که داریم این هست که نمی تونیم درباره ی شخصی ترین مسائل مردم بپرسیم و اونها بنا به هر دلیلی یا تفره می روند و یا دروغ می بافند -
از وقتی که برای بار اول - دو ماه بعد همون دوره با بازی بطری اشنا شدم تا همین حالا که به جبر در جمع دوستان بودن و تکراری شدن " مافیا یا پوکر و حکم و ... " مجبور به بازی شدم به این نتیجه رسیدم که چقدر خوب میشد اگه می تونستیم از این بازی فیلیمی صدایی چیزی تهیه کنیم و جامعه اماری رو هم افزایش بدیم - بنظرم خیلی به سمت و سوی خوبی برای شناخت بهتر جامعه مان می رسیم
اصلن این همه نوشتم اول نظر شما را بدانم و بعد هم اینکه بنظرتون میشه که چنین مجموعه ای رو جمع کرد؟
مهران جان
گمان نمی کنم کسی در چنین جمع هایی حاضر به ضبط صدایاتصویرش بشود
همه نیاز دارند از خودشان محافظت کنند
اینجا ایران است :)
البته که 45 دقیقه خیلی بهتره اما خوب کیفیتش هم مهمه به قول یک بنده خدایی "
امان از مردهای 5 دقیقه ای!!! "
من حدود 18 سال پیش یک داکامنت در تلویزیون هلند دیدم که داکامنت 5 یا 6 سال قبل از نمایش ساخته شده بود.
در این داکامنت زنها از قشرهای مختلف اجتماعی و سطح تحصیلات در مورد سکس و لذت از آن ، انتظاراتشان از سکس و تمامی جزئیاتی که من به عمرم در این سطح نشنیده بودم صحبت شد. سئوالات هم از طرف یک روانشناس سکسولوگ طرح شده بود. داکامنت جدی بود و اصلا در سطح طنز یا سرگرمی نبود.و هدفش به نوعی فهمیدن سطح آگاهی حسی ( نه عملی ) از سکس در میان قشرهای مختلف زنان بود. داکامنت بی نظیری بود از نظر طرح سئوالها و برخورد زنان با موضوع سکس و جستجوی سکسولوگ برای پیدا کردن جوابهایی که در جستجویش بود.
مثلا این لذت چقدر با بدن تو در ارتباط است؟ یا به عبارتی ابزکتیو یا سوبزکتیو است. یا چقدر در حین آمیزش، رفتار سکسی پارتنر تو به فانتزی های سکس تو یا انتظارات تو نزدیک است.
مثلا موضوع اولین تجربه از تمامی زنان سئوال شد و تقریبا همگی آن را منفی تجربه کرده بودند.
خلاصه داکامنت خوبی بود. با امید به اینکه روزی در ایران ما چنین چیزی داشته باشیم.
من سال گذشته که ایران بودم در تاکسی یک برنامه رادیویی شنیدم. نسبتا خوب بود. عشق را هیجانات آن را و تمایلات جنسی را آقای دکتر انکار نمیکرد و خیلی طبیعی میدانست و این جای امیدواری است.
من ریدم به این زندگی مبتذلت. انگل از تو زندگی اش پر بار تر است، دلقک الاف.
موافقم و می فهمم دلیلی که اوردی رو
منم فعلن طرح مسئله کردم صرفا سر چگونگی ش خیلی باید فکر کرد
مضاف بر اینکه چنین اعمالی تابو شکنی محسوب میشه اینجا
به اون ناشناس فحاش.
علاف (یا به قول تو الاف) اون کسی است که کاری نداشته باشه بجز مزاحمت و فحاشی بی دلیل به دیگران.
دلقک اون کسی است که ادای دیگران رو در می آره؛ "مقلد" داره و ازش "تقلید" می کنه.
انگل اون کسی است که هیچ کاری بلد نیست، بهش پول می دن که تو وبلاگها بچرخه و به زندگی دیگران برینه. پولی که صرف سازندگی و آموزش باید بشه؛ صرف ریدن تو و امثال تو به زندگی ما و امثال ما شده.
کلاً کمتر آدمی استعداد داره که خودش رو، شغلش رو، اعتقاداتش رو، تربیت خانوادگی اش رو، میزان تحصیلات و درآمدش رو با سه جمله بگه.
ما که هربار جمع شدیم بازی کنیم سوژه واسه سوژه کردن کم آوردیم
ارسال یک نظر