امروز یه جایی خوندم در زبان ترکی نه کلمه برای گریه کردن وجود دارد:
آغلاماق، سيزلاماق، زيرلاماق، سيزيلداماق، اينله مك، زاريماق، هؤكورتمك، ايچين چكمک، وييلداماق
با خودم فکر می کنم که کدامشان را آن زمان استفاده می کنند که بدون هیچ اشکی، می خندی، حرف می زنی ، گوش می کنی، راه می روی...
۷ نظر:
گیسو جون
من ترکی آذری بلد نیستم. فقط استنابول دیالکت رو میشناسم. برام جالب بود . احتمالا تمام کلمات قسمتهای مختلف ترک زبان را این دیکشنری یک جا جمع کرده بود.
من بیشتر < ایچین چکمک > برام آشنا بود.
یعنی :ایچین= از درون
چکمک = کنده شدن ، بیرون کشیدن
از درونم چیزی کنده شد.
به بیرون قضیه یعنی اشک و بغض کاری نداره.
آلا جان: این ایچین چکمک مرحله بعد از گریه است یعنی دقیقا زمانیه که طرف اونقدر گریه کرده که حالتی شبیه سکسکه توام با نفس تنگی دست می ده.
من آذری هستم البته :)
گیسو جان من زبان مادریام ترکی هست. این نه تا کلمه ای که گفتی هر کدوم معنی متفاوت و نزدیک به هم دارند و در واقع هر کدوم به مرحله و حدی از گریه کردن اشاره دارند. در ضمن یکی شون خطاب تمسخرآمیزی برای گریه کردن هست.
ادبیات ترک به کناری
اصل قضیه را چرا نمبینید؟!
گیس طلای ما دلش غم دارد!
کاری بکنید.! این خانه بوی اشک پنهان می دهد.
پاشم برم برات یه میز و صندلی بگیرم خداییش
هنوز رو زمین میشینی ؟:)
آخ که چه خوب میشه واله
الان که مثل حاج آقا ها کاغذ ماغذام و پهن می کنم میشینم وسطشون کارامو انجام میدم
Fek konam manzooret Echin yemag....
az daron khod khori kardan
ارسال یک نظر