تجربه کردید آدمهایی که وقتی با آنها آشنا می شوید، رنگ زندگیتان عوض می شود، دنیاهای جدیدی به شما نشان می دهند که روحتان از آن خبر نداشت، ناگهان حس می کنید که در سرزمینی ناشناخته و شگفت انگیز هستید که میل به کشف آن تمام تنتان را لبریز میکند
آدمهایی که در باز می کنند و پنجره می گشایند و حتی برایتان بلیط می خرند
آدمهای از جنس رسولان
امروز خواندم که او مُرد
مردی که مرا به دنیای برد پر از خیال و رویا ، پر از شور و گرما ، پر از حیرت و شعف
دنیای مارکز
دنیای دلدا
دنیای پیرآندلو
دنیای آلبا دسس پدس
۸ نظر:
فکرش را بکن. دنیای ما چقدر کوچک و تنگ تر میتوانست باشد بدون این عزیزان.
من همیشه فکر میکنم هر چه که یاد گرفتم از این بزرگان بود.
قاضی، سید حسینی ، یونسی ، فرزانه، به آذین.
یاد همه اشان گرامی.
بچه هایی که تو کار ادبیات و ترجمه اند اما مردنش رو جشن گرفتن. اونقد که بد ترجمه می کرد. بدترین ترجمه اش هم همون صد سال تنهایی معروفه :)
گفتم در جریان باشی
از گوگل+ یه نفر :
اورسولا گفت ؛ پدرت خیلی ناراحت است ،چون خیال می کند تو هم به زودی خواهی مرد ...
سرهنگ لبخندی زد و گفت ؛
از طرف من به او بگو انسان وقتی که بتواند میمیرد ، نه زمانی که باید ...!
"صد سال تنهایی - با ترجمه ی بهمن فرزانه - که امروز توانست بمیرد"
شیوا جان
میشه اسم اون < بچه های تو کار ترجمه> رو بگی.
تا من گیس سفید بعد از عمری کتاب خوندن دوباره رغبتم بشه کارهای ترجمه شده جدید رو بخونم. شما خودتون یا اون بچه های تو کار ادبیات چند تا زبان بلدید و چند تا کتاب ترجمه کردید؟ خب بابا به ما هم بگید بلکه از اعتصاب کتاب ترجمه جدید خوندن بیرون بیاییم.
خوب شیوا جان به هر حال مردن هیج آدمی جشن نداره. البته این بچههای توی کار ادبیات و ترجمه هنوز ترجمه بد ندیدن. هیچ کار ترجمهای بدون عیب و نقص نیست. کتابهای ترجمه نجف دریابندری و محمد قاضی را هم از نظر ترجمه نقد کنیم کلی ایراد داره.
الا جان کتابهای ترجمه امیر مهدی حقیقت و پیمان خاکسار را بخون و از اعتصاب کتاب ترجمه جدید خوندن در بیا.
in khasiat nasl jadide ke khodeshun ro alame midoonan o be rahati be pishkesvat ha bi-ehterami... jalebe karhaye khodeshun ke bebini mifahmi hanooz andar khame yek kooche'and o khodeshun khabar nadaran! dar har soorat marg kasi jashn nadare hata doshman adam! kheyli mote'asef shodam ...
شیوا جان فورا دوستیتو با اون بچه های مترجم قطع کن
آدمهای که مرگ دیگری را جشن می گیرند خیلی آدم نیستند
وای گفتی
مدتهاست که همچین ادمی ندیدم
مدتها
همه مثل هم هستن تکراری و با دغدغه های تکراری
هروقت که همچین ادمی دیدم زندگیم با سرعت زیادی پیشرفت کرده
ارسال یک نظر