-خب مادرک روزت را چگونه گذراندی؟
-غصه خوردم واسه ای خانومو که فیلمش دیدم
-کدوم؟
-همی خبرنگارو که زن یه نویسنده معروفی بود، خیلی خوشوم اومد ازش، خیلی شجاع بوده، رفته اسپانیا جنگ کرده بود ، شوهرش حسودیش می کرده، جدا شدن
-فهمیدم مارتا گلهورن را می گی، زن ارنست همینگوی
-ها همو ماری ، خیلی هم خوشگل بوده واسه دوره خودش
-حالا چرا غصه خوردی؟
خودکشی کرد اخرش، البته خوب کاری کرد، عمرش کرده بودا، اما دلمون سوخت ، حالو واسه ای که زنگ نزدم
-چی کار داشتی؟
- گفتم تو ای اینترنتو برام بگردی ببیبینی از این خانومو کتابی هم هست؟
-گلهورن؟
-نه او نویسنده مصریو که موهاش عین پنبه سفیده، جیگرش برم، خیلی هم روش زیاده، طرف زنارو می گیره
نوال سعداوی؟
-ها همو، فیلم اینم دیدم خیلی دوسش داشتم می خوام کتابش بوخونم
۱ نظر:
خیلی خوبند این مامان ها و البته خطرناک. همیشه باید بدوی تا بهشون برسی.
ارسال یک نظر