در انتهاي باغ موزه، تابلو ديرينه شناسي بود و رفتم
محلي بسيارنامناسب، با انبوهي فسيل بدون نام و عنوان و اما فسيلها حيرت انگيز بودند ، دويست ميليون ساله، با برگهاي گياهان ، بخشهايي از دايناسور، سخت پوستان دريايي و از همه جذابتر، ماهي هايي كه با گوشت تنشان فسيل شده بودند، چاق و چله و خوشگل
يك موجود ناشناخته هم اون وسط بود كه در سي تي اسكن شش تا تخم هم تو شكمش بود، گپ مفصلي با خانم راهنما داشتم
شنگول و سرحال از موزه بيرون اومدم و به سمت بخش سنتي پياده روي كردم اما ديگه گرسنه شده بودم و يك سفرخانه خنك و باحال پيدا كردم و ولو شدم روي تختاش و منتظر كشك و بادمجونم شدم
واقعيت اينكه به نظرم كرمان زياد گردشگر نداشت، يا حداقل امسال كم شدن و اصلا قابل مقايسه با شيراز نبود
غذا رسيد و دلي از عزا درآوردم و راه افتادم سمت بازار
تا شب مجموعه گنجعلي خان را ديدم، حمام و بازار و ميدان و موزه بانو حياتي و موزه سكه
باز هم توجهتان را جلب مي كنم به رابطه هنر و سرمايه، هر دوره زماني كه افراد صاحب قدرتي به هنر و آباداني و معماري علاقمند شدند، هنر رشد كرده است، خود ون گوگ هم اگه حمايت داداشه نبود ، نقاش نمي شد، داوينچي و خانواده مديسي
اين مجموعه هم بايد حاكم لايق و باهوش و هنر دوستي ظاهر شود كه در سي سال حكومتش بتواند كرمان را از شهر فقرا به شهر اغنيا تبديل كند
از لذت هايم بگويم، ديدار كاشي هفت رنگ، امضا رضا عباسي بر كتيبه اي، آن حوض ضرابخانه در زير گنبد كه نور آسمان را بر چهار اتاق كوچك چهار طرف مي انداخته تا نور را براي سكه سازان به دام بيندازد
كاشيكاري هاي معرق در حمام، واي من نمي دونم چطور عشقم را به كاشي معرق براتون توضيح بدم:
طراحي انجام مي شده روي كاغذ، بعد هر گل و هر برگ و هر ساقه از كاغذ بريده مي شه و بر اساس رنگ دسته بندي مي شدند، فيروزه اي ها، لاجوردي ها، اخرايي ها، طلايي ها، بعد روي خشت هايي با همان رنگ پياده مي شده و پخته مي شده
اخرش را تصور كنيد كه از درون خشت فيروزه اي، يك تك برگ با تيشه و بعد سوهان جدا مي شده ، هزاران برگ و گلبرگ و ساقه، هزاران حرف الفبا در رنگهاي مختلفةو بعد دوباره اين قطعات شكل گرفته در رنگهاي مختلفي كنار هم قرار مي گرفتند تا نقش تمام شود. مغزتان تحمل تصورش را دارد؟يك گل ساده چند برگ و ساقه و گلبرگ دارد؟يك نماي ورودي مسجد چند گل و گلدان دارد
تونستي تصور كني پازل چند تايي شده؟حالا به اين فكر كن: در يك سطح منحني چطور محاسبه كردند؟ به گنبد فكر كن، به انحناي درونش و خميدگي بيرونش
مي دونم ، غير ممكنه
ولي ايراني ها انجامش دادن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر