مادرك در مخالفت خواني به قدمت چهل سال نسبت به بابايي است و تجربه هم يادش نداده كه بابا در ارامش و سكوت و پنهاني كارش را انجام مي دهد، در دوران نوجواني بحثهايشان برايم آزاردهنده بود اما سالهاست كه جريان باحزه و خنده دار شده است
اما تنها نتيجه اين جدال چهل ساله اين است كه مادرك تمامي سوالات مرا اين گونه جواب مي دهد:
- انبردست كجاست؟
- آخي ،حتما بابات گمش كرده!
- موكت سوخته؟!
-آخي ،حتما بابات قابلمه داغ گذاشته روش!
- كيسه كازو ها (بادام زميني) كجاست؟
-آخي ،حتما بابات همه شو خورده!
بعضي وقتها هم اصلا سوال منعقد نمي شود مثل:
- اين درختا كه كاشتم...
-آخي بريدتشون؟
- شير آب كه...
- آخي باز گذاشتش؟
و شاهكارش امروز بود
- ديوار خونه...
- خرابش كرد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر