۹ بهمن ۱۳۸۴

جشنواره 2

در اثر ايستادن در صفهاي طولاني جشنواره سرما خوردم و خانه نشين هستم...در واقع فقط چهار شنبه سوري مونده بود با به نام پدر...ولي به هر حال..عاشق ديالوگهاي كارگران مشغول كار شدم...
- معلوم نيست خر كيه خريدار كيه!
چند مي گيري گريه كني اونه لحظه كه نوذري مي گه-
برا خودم ...مي خوام بميرم
توي فيلم به آهستگي وقتي فروتن مي خواهد به زور وارد سرخانه شود و به پرستار مي گه
- اون زنمه
فيلم آفسايد وقتي دختره كه فرار كرده بود بر مي گرده و مي گه
- دلم برا گاو گوسفندهاي اون سوخت
خب حالا بايد توي خونه بشينم و يا فيلم سو پر ماهواره نگا كنم! يا يه مقاله ترجمه كنم و يا براي امتحان تافل بخونم...شما بودين كدومو انتخاب مي كردين؟ ...تازه اگه يه پسر چشم عسلي هم دودرتان كرده باشد چي؟

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...