در اثر ايستادن در صفهاي طولاني جشنواره سرما خوردم و خانه نشين هستم...در واقع فقط چهار شنبه سوري مونده بود با به نام پدر...ولي به هر حال..عاشق ديالوگهاي كارگران مشغول كار شدم...
- معلوم نيست خر كيه خريدار كيه!
چند مي گيري گريه كني اونه لحظه كه نوذري مي گه-
برا خودم ...مي خوام بميرم
توي فيلم به آهستگي وقتي فروتن مي خواهد به زور وارد سرخانه شود و به پرستار مي گه
- اون زنمه
فيلم آفسايد وقتي دختره كه فرار كرده بود بر مي گرده و مي گه
- دلم برا گاو گوسفندهاي اون سوخت
خب حالا بايد توي خونه بشينم و يا فيلم سو پر ماهواره نگا كنم! يا يه مقاله ترجمه كنم و يا براي امتحان تافل بخونم...شما بودين كدومو انتخاب مي كردين؟ ...تازه اگه يه پسر چشم عسلي هم دودرتان كرده باشد چي؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر