دوستم کارگردان ونویسنده وبازیگر خیمه شب بازی است. برای داوری جشنواره سنتی ایینی اجرا داشت. رفتم و انقدر خندیدم که اشکم در اومد . یکی از داور ها هی چشم غره می رفت ....مرشدی به مبارک می گفت چرا خودت داری جارو می زنی پس جاروکش کجاست؟ مبارک می گفت تعدیل نیرو کردیم!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۲ نظر:
كسي اين اپراي عروسكي مكبث رو ديده؟ چطوره؟ خودمو لعنت نميكنم اگه برم ببينم؟
ساری دود...اشتباه اصلاح شد
ارسال یک نظر