تا به حال آشپزخانه به این زیبایی ندیدم...تصور کنید از همه جا عدس می چکد....زیباترین قسمتش سقف آشپزخانه است که ازآن قطره قطره آب وعدس می چکد ...شانس آوردم که رفتم پشت یخچال و اگرنه یا دماغم چسبیده بود به صورتم( در اثر ضربه در زودپز) یا بخارپز شده بود صورتم ...اما نمی دونید چقدر آشپزخانه قشنگ شده ...همه جا کرم قهوه ای با نقاط قهوه ای تیره ...آنقدر خندیدم که روی عدسی های کف آشپزخانه لیز خوردم
۲۷ شهریور ۱۳۸۶
گیس طلا آشپز میشود
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۶ نظر:
شاهکاری به خدا....
یکی از تفریحاتم دوره ی خوابگاه با سرایدارمان این بود تجربه ی تن ماهی...
بعله!!!!
والا دوگرم بهره ی هوشی, بک مقدار توجه موقع باز کردن در زودپز بد نیست !d:
روزگارت خوش و خرم و عدسی باد....
حالا چرا عدسی رو تو زودپز درست میکردی؟ انقده عجله داشتی؟
سلام
ه مطلب تو ریدرم خوندم در مورد یه آخوند خوب ولی اینجا که اومدم نبود...عجیبه نه؟
اینی که می گی یعنی چی؟ ریدر چی هست؟!!!
ارسال یک نظر