36 ساله است .تحصیلکرده و کارمند ارشد یک وزارت خانه ، قصد ازدواج دارد. او را به مهمانی دعوت کردم تا برادر یکی از دوستانم را به او معرفی کنم. نیامد، چند روز بعد گفت که چون می دانسته مهمانی تا 12 به طول خواهد انجامید نیامده، چون پدر ومادرش اجازه نمی دهند دیر به خانه بیاید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
چهل عدد مقدسی در اساطیر ایران است. اهورمزدا آسمان را در 40 روز می سازد. چهل تعداد روزهای ناپدیدی هفت ستاره خوشه پروین است. در بابل بر یکدور...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
تولدم مبارک
۲۵ نظر:
واقعا بدون شرح!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عجب!
ادم ب این سر به راهی چطور تا حالا ازدواج نکرده ؟؟؟؟؟؟؟؟
so what?
gistalaye aziz:
lotfan commentha ra chek kon.Baziha vahshtnak biadabaneh ast
Gooya baziha mariz haastand..
من هم اين مشكل رو با دوستام هميشه داشتمم ...
اگه قرمه سبزی بلده درست کنه منو بهش معرفی کن
فکر کنم این در خون دخترای ایران - اینقدر مقید بودن و همین هم باعث میشه جلوی پیشرفتشون گرفته بشه ;)
خیلی هم بدون شرح نیست
من بیست و هشت سالمه
اما با هر کی که حرف می زنم با تلفن چه خواهرم باشه چه دوستم چه همکارم
مامانم باید بیاد و دو کلمه باهاش حرف بزنه تا بدونه کیه و البته بعدش هم باید ریز مکالمات رو براش گزارش کنم!!
رفت و آمد هم که هیچ !
فقط در حد اداره و خانه
اونم اگه پنج دقیقه دیرتر برسم خانم و آقا جفتشون توی کوچه درحال انتظار کشیدن هستند
شاید تا کسی پدر و مادر نباشد نگرانی آنها را نشناسد . اما براستی جای هیچ نگرانی برای دیر آمدن نیست؟
نیمه شب که جای خود دارد نگرانی برای فرزندان همیشگی است در هر سنی که باشند. به روی خود نمی آوریم . گرچه این خانم شاید محدودیت زیادی داشته باشد اما احترامش به پدر و مادر ستودنی است .آنهم در این دوره و زمانه و تو این جامعه .البته به نظر بنده .
ديگه تكليفش مشخصه اين بايد منتظر خاله و خانباجي طرف باشه كه بيان در خونشون رو بزنند و اجازه بخوان و از اين حرفا ديگه... نه آشنايي به سبك مدرن...
من هم وقتی برای ممانعت از کاری دلیل موجهی ندارم پای مادرم رو وسط می کشم
مطمئن باشید اون خانم 36 ساله برای شرکت در اون مهمونی به اجازه والدینش احتیاجی نداشته
به دلیلی نمی خواسته شرکت کنه و برای این که مخاطبش رو ناراحت نکنه از والدینش مایه گذاشته
این بدبختی مملکت ماست. که دختری با این همه توانایی و قابلیت باز باید در این سن به حرف مادر و پدرش گوش بدهد. احترام به خانه و پدر و مادر حرف دیگری ست و اطاعت حرف دیگر. واقعا جای تاسف دارد.
بنظرم دختر کاردرستی کرده که به این خواسته مادروپدرش احترام گذاشته و عمل کرده
khob che eshkali dare in khanoom
super tahsilkarde ta 360 saligish
mehmoon khoone baba va maman janesh khahad bood. noosh joonesh
albate inam begam hala na inke
ezdevaj ash soozandei bashe ke
albate kheili khoobesh chera ke
na. yek zan ezdevaj karde pashiman
زندگی تو خانواده های سنتی این طبعات رو هم داره .من چند پسر اینجوری رو میشناسم .
اینم مدلی از زندگیه و اون بهش عادت کرده
ناامید نشو ،این دفعه ناهار دعوتش کن ببین میاد؟
بعضی ها یه غرور خاصی دارن که مانع ازدواجشون میشه،بعضی ها هم خیلی سهل انگارانه به موضوع نگاه میکنند.یک دوستی داشتم که روزی که قرار بود بره یه پسری رو ببیننه نرفت، ازش پرسیدم چرا نرفتی ؟ گفت آخه اون روز کارم زیاد بود وقت نداشتم برم،به همین راحتی !
حله ... منتها من یه مشکل کوچولو دارم.. اوه اوه اوه زنم اومد ... من برم ... ببین شتر دیدی ندیدی
مقوله ی احترام به پدر و مادر و ... به کنار . فکر می کنم ایشون بهتره تا زمانی که نیاز به اجازه داره تصمیم به ازدواج نگیره !
همونه تا الان رو دست مامانش اینا مونده!
همه كم و بيش درد عدم استقلال داريم :(
ba mazze! s
بهتره مینوشتی که یک پسر بچه 36ساله .
ببخشید دختر بچه 36 ساله حواسم یهو پرت شد.
دختر خوب به این میگن
:)
ارسال یک نظر