بهش می گیم مونتاژ موازی، تو فیلمها دیدید مثلا پدرخوانده، من جلوی کلیسا نشستم و دارم فکر می کنم این دو تا مناره و یه گنبد ایرانی از کجا اومده اینجا، اون وقت پیرمرد داره اکاردیون می زنه ، مهدکودکی ها تو پارک پشت سر من بازی می کنن. دبیرستانی ها با معلمشون اومدن بازدید کلیسا و از مجسمه کشیدن بالا، توریستا دارن عکس می گیرن و کبوترها دور حوض اب می خورن و برگها هم رو زمین می ریزن.
اون وقت مدام این تصویرها کات می شه با خیابانهای تهران در همین ساعت اما با موزیک متن همین پیرمرده
بهش می گیم مونتاژ موازی، تو فیلمها دیدید مثلا پدرخوانده
۲۷ شهریور ۱۳۸۸
دلم واسه تهران تنگ شده
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۹ نظر:
من معمولا موسیقی پس زمینه رو شجریان انتخاب می کنم این جور موقع ها...
با اجازه بهتون لینک دادم.
هميشه دلت واسه جايي تنگ مي شه كه ازش خاطره درست ميكني...تو براي وين وقت نداشتي...و آدم هم!!..خاطره هام عجيب تو اين شهر درست شدن.....دختره!!!
امیدوارم که اتریش بهت خوش بگذره گیس طلا جون... دلتنگی برای وطن هم طبیعیه... امیدوارم غربت رو حس نکنی اونجا.
من داشتم فکر می کردم چجوری میشه از این صحنه که داری ترسیم می کنی میشه خارج شد با fade صدا و تصویر به سیاهی یا اینکه دست یکی که به پشتت می خوره و تو یک دفعه به خودت میای من با دسته بیشتر حال می کنم چون اون موقع حس غریب توی اوج باقی می مونه و این حس و تموم نمیشه
بیخود دلتنگی نکن
اصلا برگشتن نداره
تا اوجا که میشه بمون
بالاخره دلت تنگ شد خانومی.حال دلت رو بگذار جای اونا که مجبورن دور از وطن زندگی کنند.وطن هر چقدر بد باشه وطنه وخاطرات اون، فلاش بک همیشگی زندگی توی غربته.
ديروز بجاي تو هم چند تا شعار دادم! جات خالي خيلي زيبا بود خيلي.
گیسو !
دیروز سبز بود :)
http://maps.google.com/maps/ms?client=firefox-a&channel=s&hl=en&source=hp&ie=UTF8&msa=0&msid=102262559194494428342.000473d92406c592a586b&z=15
تهران دلش بیشتر برای شما تنگ است!
ارسال یک نظر