۲۵ آذر ۱۳۸۸

داستانهای تکراری


از دستفروش مترو ساق پشمی خریدم. تنها نقطه سرمایی من پاهایم هستند. فروشنده کیسه نداشت و زن جوان بغل دستی به من کیسه داد و گفتگوی ما اغاز شد:
زن شش ماه بود که ازدواج کرده بود. حسابدار بود، پدرش فوت کرده و او تنها دختر با چند برادر بود. در دوران عقد همسر او را دوبار می زند که یکبارش در پارک جلوی مردم بوده است. قصد به هم زدن می کند اما پهلوی مشاور می روند که آنان را آشتی میدهد. مرد به شدت ظاهر مثبتی دارد و روی مشاور اثر میگذارد. اکنون ازدواج کردند و مرد همچنان او میزند. بیشتر مشت توی سرش می زند. عکس شش ماه پیش خودش را در موبایلش نشانم داد. دختری ظریف و زیبا که ربطی به این زن لاغر با چشمهای گود افتاده و کبود نداشت. می گفت: مادرشوهرم باور نمی کرد مرا میزند تا اینکه جلوی او گلویم را گرفت و نزدیک بود خفه ام کند. مادرم هم می گوید اولشه درست می شه. به برادرهایم نگفتم چون شوهرم بی حیا است می ترسم برخورد بدی با آنها بکند. فقظ مواظبم بچه دار نشوم.
به او شماره مشاورم را دادم و گفتم که پیش یک وکیل هم برود. به ایستگاه هفت تیر رسیدم و از هم جدا شدیم. در خیابان باد سردی می امد و نوازنده ای دوره گرد با ویولنش اهنگ مرا ببوس را می نواخت.

۱۸ نظر:

ناشناس گفت...

So sad , and the women abuse continues to be an issue around the world. I hope she listens to you and not her family but I have doubts..

هیچک گفت...

من چه زود بغضم می ترکد

هیچک گفت...

من چه زود بغضم می ترکد

محمّد گفت...

کاش زنگ بزنه و بتونه خودش رو از این زندگی با اون همه مشقت رها کنه... فقط گریه کردم و لرزیدم به خودم با خوندن این پست :((

عسل چشم گفت...

ای داد...ببین این بلا ممکنه سر هر کسی بیاد.امید وارم بتونه خودشو از این وضع نجات بده.ولی خیلی ها به خاطر اینکه شغلی ندارن و کاری بلد نیستن و خانواده ای حمایتگری که ندارن به خاطر فقر مادی یا فرهنگی مجبورن تحمل کنن.خدا به دادشون برسه.البته قوانین اجتماعی درست حسابس هم که نداریم......
گیس طلا جان اگه ممکنه شماره مشاورت رو بهم بده.تو تجربه اش کردی حتما" خوبه.خصوصی بگذار لطفا".بوس.

فرا گفت...

از مادر خودش حرصم میگیره که میگه اولش اینطوریه! اه!!!!

caligula گفت...

تا وقتی که خودش تصمیم نگیره یه مشاور که هیچ صد تا هم پاسخگو نیستن ! شرایطش خیلی سخته! نمیشه خودمون رو جاش بذاریم و راحت فتوا بدیم
فقط میشه امید داشت
همین
:)

ناشناس گفت...

زندگیت مثل کتاب " شب عروسی‌ من " می‌‌مونه

نمی‌‌دونم رمان می‌‌خونی یا نه ، کتاب مال شهره وکیلیه ، دوست داشتی بخونش

یکی‌ دیگه هم اگه دوست داشتی بخون ، " غوغای همیشه " ، مال ساناز فرجی .... وقتی‌ بخونیش تازه می‌‌فهمی‌ دنیای ما چه شکل بی‌ شکلیه

البته من پستای خیلی‌ قدیمیت رو خوندم و این پیشنهادا رو میدم

خوش باشی‌



توی 2007 پست زدم برات گفتم شاید نبینیش دوباره اینجام برات فرستادمش;)

ناشناس گفت...

من رفيق غصه هاتم

آلما گفت...

اشتباه محضه با آدمی که دست بزن داره ازدواج کنی.

ناشناس گفت...

همیشه دلم برا کسایی که ازدواج کردن می سوزه . خیلی . کتک خوردشون که دیگه بدتر . . .

ناشناس گفت...

az in marda motenaferaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam...
Narcis

امیر گفت...

باید بهش میگفتی تا دیر نشده طلاق بگیره

ناشناس گفت...

oh, kash shoharsham khodesho be ye doctor neshun bede , chun adame shadidaaan mariziiieee

reza گفت...

تعجب می کنم با دادن یه شمارره ولش کردی بره به امان خدا!!!

ارماییل گفت...

حکایتش چیه گیس طلا که همه با" آهنگ مرا ببوس " شروع میکنند . و بعد به نازنینشون رو اینجور میزنند و راهی برای خالی کردن عصبانیت های خودشون میدونند ؟ حکایتش چیه که این آهنگ ضمیمه متن همه ی ماست به نوعی از نوازندگان دوره گردی که بادهای سرد برایمان به ارمغان می آورند .
غمگین شدم البته ک ه اولین باری نیست از غصه ی این قصه ها شنیده ام یا دیده ام. اما این حقیقت تکراری خشونت علیه زنان حتی با وجود تکرارش چیزی از تلخی و مصیبتش کم نمیکند. ....

ناشناس گفت...

خودشون می دونن به ماچه

Unknown گفت...

مردی که دست بزن داره باید تنها بمونه تا آدم بشه ؛ ولی... قبول کنید که بعضی خانم ها هم کاری با اعصاب مرد بیچاره میکنند که طرف واقعا از ازدواج پشیمون میشه.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...