۸ آبان ۱۳۸۹

پرستاران؟!!!

صدای کمک کمک همه را به حیاط فرهنگسرا کشوند. یه بچه کوچولو رو دست باباش افتاده بود و دندوناش قفل شده بود و صورتش کبود بود و نفس نمی کشید
یکی از همکارها که بلد بود ، نفس بچه را برگردوند و به اورژانس زنگ زدند.
اورژانس نیم ساعت بعد اومد. دو مرد به ارامی و با دقت ماشین را در حیاط فرهنگسرا پارک کردند و پیاده شدند. یکیشان جعبه را برداشت در حال که به فضای سبز لبخندمی زند به ارامی به سمت در می امد و دیگری پشت سرش در حالی که اس ام اس می فرستاد .
به انها نگاه میکردم و قدمهایشان را شمارش می کردم تا به ما برسند که نگران دم در فرهنگسرا این پاو اون پا می کردیم. مرد با آرامش جلو امد و با لبخند گفت: کدومتون بیمارید؟
با نگاه داخل دفتر را نشانش دادم و بچه بی حال روی دست پدرش...
از فرهنگسرا بیرون امدم. هوا کثیف و خاکستری بود

۳۲ نظر:

شادی گفت...

مور مورم شدم.

ناشناس گفت...

این امبولانس های اورِژانس تو ایران بی معنی هستند

دارا گفت...

به آژانس زنگ میزدید مثمر ثمرتر نبود؟!

وجود برگ رضایت مشتری از خدمات اورژانس، در هر ماموریت، به راحتی میتونه جلوی این تخلفات که با جان مردم بازی میکنه رو بگیره. به همین سادگی.

نوشا گفت...

حرصم گرفت

ناشناس گفت...

همشون اینجوری نیستند. یه بار یه سریشون به طور ما خوردند. خیلی حساس و دقیق و سریع بودندو البته ظاهرا خیلی هم مذهبی بودند.

کیقباد گفت...

احیانا" توو راه داشتن به یکی دو تا بیمارستان خصوصی زنگ میزدن واسه بردن بیمار و گرفتن پورسانت !
البته نه همه شون !

اميد گفت...

majboram kardi ke begam:

F U C K THEM ALL !!!!!!!

:(

ناشناس گفت...

یه بار ما هم زنگ زدیم به همین عزیزان.رسیدن دم خونه ما و پنچر کردن با دقت پنچری رو گرفتن و بعد از پله ها اومدن بالا
برای اهل فن میگم مریض کیس شوک انافیلاکسی بود!

SnowNotes گفت...

عجب! من همیشه تصورم این بوده که اصولاً آدمایی اینجور شغلها رو انتخاب می‌کنن که ازخودگذشته هستند و از کمک به همنوع خیلی احساس رضایت می‌کنن... شاید این آقایون از کمبود کار و بی‌پولی به این کار رو آوردن که انقدر بیرگ و بی‌خیال اَن!

sherry گفت...

نفرت انگیزه!

nina گفت...

دلم گرفت :(

خر نسبتا فهیم گفت...

نه تنها آمبولانس و اورژانس های ایران ، که کلا سیستم بیمارستانی و درمانی ایران مزخرف است .

هستي گفت...

براي من هم يكبار اتفاق افتاد
خاله‌ جانمان در منزل سكته كردند (البته بعدها در بيمارستان فهميديم) به اورژانس زنگ زديم. آمدند و معاينه كردند و گفتند بايد برويم بيمارستان. بعد راه افتادند رفتند بدون بيمار پايين پله‌ها كه رسيدند با قيافه حق به جانبي گفتند ”خوب بياريدش ديگه!!! برانكارد خرابه بايد مريض خودش بياد“ (منزل دو طبقه بود)

حمید62 گفت...

35 سال پیش جزو 10تا کشوری بودیم که اورژانس حرفه ای داشتیم .....

Ravi گفت...

يه دونه ميزاشتي تو گوشش حرومزادرو

ناشناس گفت...

مقايسه كنيد با اورژانس در سريالهاي هليكوپتر امداد و پرستاران من فكر كنم دليل محبوبيت اين سريال ها در ايران پيدا كردن اون حس امنيت و آرامشيه كه ما در زندگي واقعي توي بيمارستانهامون گم كرديم و يا خيلي كميابه

sandbaad گفت...

khaaaaaaaaaaak too sareshoon

زرافه خوش لباس گفت...

اينجا پرستار معني واقعي اش رو نداره.حتما به هم نگاه مي كنند و از همديگر درس خونسردي مي گيرند.

ناشناس گفت...

من هميشه اينجور آدمها رو با سريال پرستاران مقايسه مي كنم و نتيجه اينكه بيشتر گيج و عصباني مي شم. مگه اينها رو مجبور كردن كه مشغول به اين كار بشن، مگر نه اينكه به ميل خودشون پرستار شدن؟ يا اجباري در كار بوده و ما خبر نداشتيم؟

نگار ایرانی گفت...

تو ایران بیشتر اونایی که میرن رشته های گروه پزشکی از روی اجباره نه علاقه،خوب آخر عاقبتش هم اینه دیگه. البته بهشون هم نمیرسن به نسبت کارشون.

kia گفت...

اینقدر دلم میخواد بدونم اینا اگر بدونن مریض جزو عزیز ترینهاشون هست چه میکنند؟؟
نا خود آگاه یاد جریان ریس اون بیمارستانی افتادم که حاضر نشد یک کودک تصادفی رو که یک هندوانه فروش آورده بود برای بستری بپذیره و بعد از مرگ کودک فهمید بچه خودش بوده ...
من باور دارم از هر دستی بدی از همون دست میگیری ....

hamidreza گفت...

gisstela khanoom salam.man az eradatmandane ghadime khamoosham.rastesh madaram bimarestane.harchi fekr kardam ke ba ieki dardedel konam kasi peida nakardam ke behesh begam daghoonam.sharmandam bekhoda midoonam khodkhahie vali inja tanhajaee bood ke mishod begam.hamishe be nazare hame mesle kooh seftam vali daram to ghorbate in shahr leh misham.bazam ozr mikham,

ارماییل گفت...

خب مگه عزیز جان
جان ِ انسانها در ایران چقدر ارزش داره ؟ فقط این یک مورد نیست هر روز بیشتر و بیشتر این سووال برام پیش میاد .

مهسا گفت...

: (

ناشناس گفت...

من یک پرستارم 1- همه اینجوری نیستن 2- پرستارهای اورژانس قبل از رسیدن سر صحنه مختصری شرح حال بیماراز مرکز میگیرن و عجیبه که شمارا با بچه اشتباه گرفتن پس باورکردنی نیست گیس طلاجان

ناشناس گفت...

کاشکی یاد بگیریم همه را با یه چوب نرانیم این توهینی بزرگ به جامعه زحمت کش و توانمند پرستاری است .

ناشناس گفت...

يه روز تو اداره ما يكي خورد زمين و پايش شكست. بعد از 45 دقيقه پاي تلفن چونه زدن(دنبال نوع بيمه و بخش مسئول و ... ميگشتند) واحد HSE گفت وقت تلف نكنيد زنگ بزنيد اورژانس. بعد از نيم ساعت اونها رسيدند. بدون برانكارد! ما هم گذاشتيم اش تو صندلي يكي از مدير ها كه چرخدار بود و دو نفر پاش رو تو هوا گرفتند و يك نفر صندلي رو هول داد برد دم آسانسور و ... يك نفر اون وسط با موبايل اش فيلم ميگرفت كه به تهران 20 نشون بده. اونهاهم عصباني شدند ومريض رو بيخيال شدند و رفتند. ما همرفتيم التماس و موبال اون يكي رو گرفتيم و خلاصه با كلي من بميرم تو نميري مريض رو راهي بيمارستان كرديم. بعد يكي از مدير ها زنگ زده بود خونه دختره كه به خونواده اش خبر بده گفته بود. خانوم دخترتون گيج بازي دي آورده پاش داغون شده زنگ بزنيد به موبايل اش پيداش كنيد صندلي ما رو هم تا اخر وقت اداري پس بياريد!

ناشناس گفت...

دايي من چند سال پيش ايست قلبي و تنفسي كرد. اورژانس كه اومده بود كپسول اكسيژن وقتي شيرشو باز ميكنن شيره درمياد.خراب بوده
بعدم كه رسوندن بيمارستان ديگه نتونستن احياش كنن.:((

کلافه گفت...

یکی از چیزهاییکه اول ورود به استرالیا نظرم رو جلب کرد صدای آژیر ماشینهای آتش نشانی و آمبولانس بود که به دفعات در طول روز شنیده میشه.خدا وکیلیش راننده ها هم به محض شنیدن صدای آژیر کنار میگیرند و راه میدن.همین دیشب بود که نصف شب با صدای چند تا ماشین آژیرکشان از خواب بیدار شدم.مونده بودم که الان که خیابون خلوته پس اینهمه سر و صدا برای چی؟شاید دلگرمی برای چشم انتظاران کمک

ارش گفت...

دارا جان داغی
مگه نمیدونی میدان کاج سعادت اباد چه اتفاقی افتاد
من از تبریز مطلع شدم تو.....

ناشناس گفت...

گیس طلا اینجا ایران
حرف حق بزنی زبونتو از حلقومت میکشن بیرون
نمونه زنده جاوید هوتن وکیل خانم محمدی

ناشناس گفت...

mohamad mostafae faghat mikhast ba in karash panahandegi begire :javide hotan ham mikhad ba in shiveh sari to sarha dar biareh&az in tarigh panahandeh shavad ke masolin bayad hoshyari be kharj dahand&jeloye yaveh goeehayash ra begirand:ghabl az in ke khorak tablighati baray mokhalefane jomhori eslami shavad&ba chadore khanoom sakineh mohamadi az iran farar konad:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...