۲۴ فروردین ۱۳۹۰

تاب آورده بود

یک خانه قدیمی بود در یکی از کوچه های خیابان بهار،

این روزهای سال، دیوارش لبریز از سنبل درختی می شد. تمام دیوار بنفش رنگ می شد و گلها، خوشه خوشه تا کمرِ دیوار پایین می ریختند و چه عطری ..چه عطری...

خستگی روز از تنم بیرون می رفت

و یک روز رسید که خانه آجری را کوبیدند و دیوار را ویران کردند و یک ساختمان نوساز چهار طبقه با دیواری بلند به جای آن ظاهر شد.

بعد از آن دیگر از آن کوچه نگذشتم تا امروز

امروز مردمِ کوچه زن دیوانه ای را دیدند که به بالای دیوارِ بلند نگاه می کند و می خندند

آخر هیچکدام آن تنها خوشه لاغرو نحیف وباریک بنفش رنگ را بالای دیوار نمی دیدند

۱۱ نظر:

الا گفت...

اسمش اقاقیا ست. منهم عاشقش بودم. یکدونه ضعیف و نحیف در خانه قدیمی امان خودم کاشته بودم. بزرگ شد و در بهار غوغا میکرد. ما رفتیم و خانه هم. بعد ها خواهرکم که مهاجر جایی است یکدونه توی بالکن خانه اش توی یک گلدان بزرگ کاشت. میگفت از این یکی نمیتونم بگذرم. فکر میکرد تو گلدون میمونه! نموند. بقول خواهرک حسرت اینهم روی چیزای دیگه به دلش موند.حالا دو تایی تو کوچه ای پس کوچه ای اگه اقاقیایی ببینیم باز هم انگاری برامون همون اقاقیای خودمونه.

ناشناس گفت...

Aziiiizam...

کچلک گفت...

یاد این بیت عراقی افتادم:
اسرار خرابات بجز مست نداند
هشیار چه داند که در این کوی چه راز است

اون جماعت عاقلان اگه مست و مجنون بودن اون میراث کوچک رو میدیدن

يك مهندس كشاورزي!!! گفت...

ببخشيد ، اسمش نه سنبل درختيه نه اقاقيا . پيچ گيليسين اسم درستشه

ناشناس گفت...

اومدم بپرسم کوچهء شیمی در خیابان بهار رو نمیگید؟ منزل خالهء من چندین سال پیش روبروی چنین دیوار و چنین گلهای بنفشی بود در کوچهء شیمی, واقع در خیابان بهار. کاش همانجا باشد.

Unknown گفت...

بله ناشناس عزیز همون کوچه است

گلادیاتور گفت...

همه باریکه های سبز زیبا هستند
حال روی دیوار
یا
در دل تو
هر جوانه ای زیباست
حتی اگر دیوانه خطاب شوی

گلادیاتور گفت...

دنیامون کوچیک
دلهامون کوچیک
و حتی شادیهامون کوچیک

دارا گفت...

غوغا و فوق العاده

ناشناس گفت...

ممنون که جواب دادید دوست عزیز. یاد روزهای خوش گذشته افتادم در خانهء خاله جان. خاله سال‌هاست در آن کوچه نیست. من سال‌هاست آنجا نیستم و همه خاطره‌ها پر رنگ‌تر شده. جوری که از روی نوشتهء شما می‌توانم کوچه را در ذهنم دوباره بسازم.
باز هم ممنون.

Ali amiri گفت...

بگذارید رسمی نگم ... من عاااااااااااشق طرز نوشتن و " نگاه " شما هستم.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...