امروز تو جمعه بازار از بخش حمایت از کودکان کار ؛ ساندویچ های خونگی خریدم.
وقت برگشتن از اونجا ،سر ِخیابون طالقانی ، یه کودک ِکار ساندویچ ها را دید و اونا رو ازم خواست
۲۹ مهر ۱۳۹۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۲ نظر:
سلام. خواستم بگم حتما خبر ميدم. چشم.
حق به حقدار رسید انگار :)
ارسال یک نظر