۱۰ فروردین ۱۳۹۱

عاشقم من عاشقی بی قرارم

یعنی تو عمرم اینقدر حال نکرده بودم که درخانه زینت الملوک

حالا اینکه چه خونه صمیمی جیگری بود به کنار، آقا تمام مدت اینا آهنگهای گذاشته بودن با تک خوان زن که تمامی ترانه های قدیمی را می خواند

و این صدای زنانه چنان جادویی ایجاد کرده بود که هیچ توریستی وقتی وارد خانه می شد ، تمایلی به خروج از آن را نداشت

پیرزن ها و پیرمردها روی سکو ها و تنه درخت و صندلی ها نشسته بودند و به خاطرات خود لبخند می زدند

بچه های با حوض و ماهی های آن بازی میکردند

و جوانها پالوده می خوردند و می خندیدند و عکس می گرفتند

منم مدت طولانی ...خیلی طولانی در ایوان آینه کاری نشستم و به مردمی نگاه می کردم که مدتها بود چنین در آرامش ندیده بودمشان





۲ نظر:

سردبیر دیپلم گفت...

خب منم عاشق این فضاهام . حسش رو خوب درک می کنم . چون یک بار برام اتفاق افتاد و این که میگن مزه اش میره زیر زبون آدم ... ما همین جوری شدیم .

خط سوم گفت...

سلام
آدرس اینجا کجاست؟

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...