گفته بودم یه مجله ای هست که برام کتاب می فرسته ،من می خونم ، نقدش را می نویسم و پولش را می گیرم. برخلاف تمام نشریات پول خوبی هم می دهد
اما کتابهایش
یعنی فکر کنم یکی از شکنجه های جهنم اینه که از این کتابها می دن به آدم (البته اونجا احتمالا مجموعه ده جلدی اش را با فونت سایز 9 می دن ) بعد می گن بخون فقط...بخون تا جونت درآد
خلاصه
من کتابها را معمولا توی مترو می خونم، همونجا یادداشت های نقد را بین صفحات کتاب می ذارم، بعد می یام خونه و این یادداشت ها را تایپ و ایمیل می کنم
امرو قبل از ایمیل گفتم آخرین نگاه را به نسخه تایپ شده بندازم که دیدم یه جا قاطی کردم نوشتم :
مردیکه، دروغگو،ی حمال، حداقل کامل ارجاع بده
۲ نظر:
یادداشتهای میانراهی، معمولاً از صاقانهترین نفدهاست...
:))) kash midid
ارسال یک نظر