اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۷ نظر:
اوا
خب لابد زنش بوده!
یعنی چی ناشناس؟
یعنی اینکه زن خودش بوده حتما دیگه.
دوس داشته دنبالش کنه P:
دعوای خانوادگی و اینا. حالا نقطه جوش آقای خونه توی خیابون به صد رسیده بوده.
مگه فقط تگزاسی ها دعوای زن و شوهری دارن.
عجبه ها
ناشناس، اون وقت از نظر تو، تو دعوای زن و شوهری، عادیه که یکی با عصایی بیفته دنبال اون یکی؟
مینا
خب بستگی داره که چی دم دست باشه.
یه موقع لنگه کفشه، یه موقع دسته جارو، یه موقع عصا.
حالا شانس آوردین دعوا توی آشپزخونه اتفاق نیافتاد. وگرنه اون خانم محترم با ساطور آقای محترم سروکار داشتP:
من نا شناسهای بالا نیستم
چند ساعت پیش پستت رو خوندم گیس طلا. از خود پست به نظرم دردناکتر کامنت اول هست. که خداروشکر گویا طرف واقعا منظورش این نبوده و داشته کنایه میزده و به نظر میاد شوخی بوده.
اما این که هنوز آدمهایی هستند که اینطور فکر میکنند مو به تن آدم سیخ میکنه.
اگه ماجرا ادامه داره، مشتاق بقیه ش هستم.
ارسال یک نظر