دخترك براي دفاع عجله داشت، شوهرش او را كتك مي زد و با ادامه تحصيلش مخالفت مي كرد،نمي خواست تمديد كند. استاد راهنما و دانشكده همكاري كرده و جلسه اش زودتر از موعد برگزار شد.
هنگام دفاع در صفحه تقديم پايان نامه اش نوشته بود: تقديم به همسرم
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
۱ نظر:
بمیرم:|
ارسال یک نظر