دوستم بازیگر سینماست. سوار تاکسی شده و یک گفتگوی طو لانی بین او و مسافر بغل دستی اش انجام شده که خلاصه اش اینه:
-سلام
- سلام
- حال شما خوبه ؟
- ممنون مرسی بدنیستیم
- تازگی ها چه کار می کنید؟
- والله یه فیلم جدید بازی می کنم...یه سریال هم تازه تموم کردم
- پس خوبه اوضاع..
- بد نیست ممنون
- خب خدا راشکر...راستی اون سفارشمون تا دیروز هنوز به دست ما نرسیده بود ها...
- کدوم سفارش؟
-همون که گفتی تو گمرگ براش مشکل پیدا شده بود....
و اینجا بود که دوست ما متوجه شده طرف تمام مدت داشته با هندز فری حرف می زده است....
۱۸ شهریور ۱۳۸۷
توهم شهرت
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر