۳۰ مهر ۱۳۸۹

قضاوتهای مزخرف ما

اول ترم هنراموزی برای عکاسی ثبت نام کرد. قد بلند و چادری و با لکنت زبانی که نشان ازکمی عقب ماندگی ذهنی می داد.
معمولا همیشه هنرجوهای عجیب و غریب در کلاسهای فرهنگسرا هست اما معمولا به سراغ عکاسی نمی آیند
روز اول فهمیدم که خواهرکوچکترش نیز در همان کلاس است که نسخه پزتیو او بود. خوش سر و زبان و خوشگل و باهوش
ازدواج کرده بود . از ابروهای اولی معلوم بود که ازدواج نکرده و برخلاف دومی دوربین هم ندارد.
بااینکه مدام می پرسید که چه دوربینی بخرم با توجه به وضع فقیرانه اش فشاری برای خرید دوربین نیاوردم و یکی از دوربینهای فرهنگسرا را در اختیارش می گذاشتم..هنگام گرفتن دوربین دستانش سرد می شد و لرزان و مدام سئوال می کرد.
دلم برایش می سوخت و مواظب بودم جلوی خواهرش ایرادی از او نگیرم.
به مبحث سرعت و دیافراگم که رسیدیم خیلی نگران بودم ، آیا از این اعداد و تناسباتشان سر در میاورد؟
و
.
.
پس از مدتی متوجه می شدم که چه می گوید و زبانش برایم قابل فهم شد. مرا حیرتزده کرد با جوابهای صحیحی که به سئوالاتم می داد. عکسهای خیلی خوب میگیرد و دوربین نسبتا خوبی هم خرید و بعدا فهمیدم ازدواج کرده و دو بچه دارد و در کارخانه ای هم کار می کند.
.
.
.
هیچ نیازی به دلسوزی من نداشت




۲۶ نظر:

ماری گفت...

ممنون که سر زدید. مادرک رو به جای من بغل کنید و ببوسید

خر نسبتا فهیم گفت...

:)

ناشناس گفت...

واسه منم از این قضاوتای زودهنگام پیش اومده

Slipper گفت...

دلسوزی های بیجا و بیمورد و حال بهم زن!چیزی که متاسفانه خودمم دچارشم...

سایه گفت...

من فقط اومدم بگم سخت ترین کار دنیا کامنت گذاشتن تو بلاگ اسپاته!!!والا من همیشه اینجا پلاسم !گفته باشممممممم
بیا! حتی صورتکم نداره برات بذارم
(گل)

ارماییل گفت...

تلاش همیشه جواب خوبی به دلسوزی میده:)
گاهی فکر میکنم دلسوزی و ترحم امتیاز یه رابطه ی انسانی رو میگیره.

سان گفت...

شبیه این فیلم ها بود که پایان خوش دارن...

پریا گفت...

من خواننده ی جدید هستم و فکر می کنم هیشه سری به اینجا بزنم.

بارون گفت...

سلام به گيس طلاي هميشه مثبت

پرشکوه گفت...

گاهی آدم زود قضاوت می کنه خیلی زود!
:)

ریحانه گفت...

الهی بمیرم..چه رودستی خوردی..منم جای تو بودم البته همینطوری فکر می کردم

O2 گفت...

امان از این قضاوتها چه خوب چه بد

taraaaneh گفت...

فقط میخواستم بگم که لکنت زبان ربطی به عقب ماندگی ذهنی نداره.

SnowNotes گفت...

واقعاً جالبه. فکر می‌کنم که همه‌امون این عادت زود و از روی ظاهر قضاوت کردن رو داریم... نمی‌دونم آیا به خاطر فرهنگمونه؟

خنکای شب گفت...

عجب... چقدربرای خودمم از این قضاوت ها پیش اومده و وقتی حقیقت رو فهمیدم ....شوکه شدم

سندباد گفت...

زبان و ارتباط برقرار کردن با اون دنیای حیرت انگیز و پیچیده ایه
مساله اینه که از سر مهربونی شما خواستی با ایشون ارتباط برقرار کنی و خودتونو وارد دنیای زبان اون کردین
اما من خودم وقتی نخاوم ، مدتها می گذره و زبان طرفم رو نمی فهمم

بيرون از حصار گفت...

مهم اوني هست كه هواي ديگران رو داره صرفنظر از اينكه نياز هست يا نه :)

نینا گفت...

خوشم میاد از این آدمای خود کفا

عاشقشونم

مریم گفت...

خب تقصیر خودشه .. آدما نباید جوری رفتار کنند که دیگران این جوری دربارشون قضاوت کنند ... والا

ماهی جون گفت...

واسه من هم از این قضاوت های زودهنگام پیش آمده.............اینم فهمیدم که دل مهربونی داری......بابت گلتان هم ممنون

Mahdie گفت...

حالا باز خوبه طرف نفهميد چي راجع بهش فكر كردين!!

ناشناس گفت...

خواهرش پزتیو اون بود خوش گل و خوش سر زبان
چادری نبود شاید !

الميرا گفت...

چطوري مي شه توي كلاسهاي عكاسيتون شركت كرد

سپیده گفت...

هوم یک ترن آن واقعی بود

دريمر گفت...

خب درسته که قضاوتت اشتباه بود، ولی کار درستی کردی که احتیاطو کنار نذاشتی... کسی که طوریش نشد خدا رو شکر!

لاکی گفت...

منم از دست این قضاوتهای سریعم دلم از خودم پره. یکبار دوستی در جواب یکی از این قضاوتها بهم گفت اونی که دلت باید براش بسوزه خودتی نه اون طرف!

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...